با من مدارا کنپــر از دردم پـر از غصه بیــا دردم مـداوا کناگر چـه تلخـم و سـردم ولی بـا من مـدارا کنبــه هــر در میزنم بستـه همه درهـا بـروی منگره از کار این عاشق تو با دست خودت وا کنشبی نـاخـوانده مهمان دل دیـوانه ی ما باشسپس مهمان نـوازی را ز مـا بنشین تماشا کنبـه پشت خنـده هـا دارم گله از عـالم و آدمبه رسم معرفت ما را رها از دست غمها کنچـه میدانی چـه آورده سرم ایـن بازی تقدیرامیـد زندگانـی را بـه ایـن دل مـرده اهدا کنتنی خسته دلی پرخون منم سنگ صبور غمبیــا دنیــای آشـوب مـــرا بــا عشق زیبـا کن#جوادالماسی(سنگ صبور)@javadalmasi59 کانال اشعار + نوشته شده در شنبه ۲۶ آذر ۱۴۰۱ ساعت 19:41 توسط سیدمحمدمهدی هاشمی/شاعر جواد الماسی | سنگ صبور...
ما را در سایت سنگ صبور دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : javadalmasi59a بازدید : 106 تاريخ : پنجشنبه 29 دی 1401 ساعت: 13:30